• وبلاگ : بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
  • يادداشت : نظر
  • نظرات : 24 خصوصي ، 19 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    راست گفتي

    كه تنهايم نميگذاري!

    من هستم و

    رقص پرده

    به آواز نسيم

    پنجره اي

    گشوده به حيراني!!

    ز تمام بودني ها تو يكي ز آن من باش

    كه به غير با تو بودن دلم آرزو ندارد

    حتي اگه دلت نخواد

    اسم تو . تو قلب منه

    چهره تو يادم مياد

    وقتي كه بارون ميزنه

    + سحر 

    در اين زمانه که وفا چو کيمياست نازنين

    سراسر وجود تو پر از وفاست نازنين

    اگر چه قلبهاي ما به عشق هم تپد ولي

    ببين چگونه راه ما زهم جداست نازنين

    چرا به هم نمي رسند دو قلب نا اميد ما

    چرا زمين و آسمان به ضد ماست نازنين

    خدا براي هر کسي نهاده قسمتي ولي

    ببين براي ما خدا چگونه خواست نازنين

    اگر چه ما در اين جهان به هم نميرسيم بدان

    که عاقبت وصال ما در آن سراست نازنين

    + سحر 
    تصور دوري تو نه فکر ساده ي نبود

    تموم دنيا اينجا و اي کاش که جاده اي نبود .....
    + سحر 

    سلام

    برات آپ كردم ...از طرف من به تو...ميترسم شايد نداني به خاطر تو آپ ميكنم...البته هم به خاطر تو هم به خاطر دل خودم...

    + سحر 

    حميد مصدق خرداد 1343

    تو به من خنديدي و نمي دانستي
    من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
    باغبان از پي من تند دويد
    سيب را دست تو ديد
    غضب آلود به من كرد نگاه

    سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
    و تو رفتي و هنوز،
    سالهاست كه در گوش من آرام آرام

    خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
    و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

    كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت .

    جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق

    من به تو خنديدم
    چون كه مي دانستم
    تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
    پدرم از پي تو تند دويد
    و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
    پدر پير من است
    من به تو خنديدم
    تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
    بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
    سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
    دل من گفت: برو
    چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
    و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
    حيرت و بغض تو تكرار كنان
    مي دهد آزارم
    و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
    كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

    + سحر 

    تو دلگيري نميدوني چه رويايي به من دادي

    اگه فکر ميکني سردم برو رد شو تو ازادي

    نميدوني چقدر سخته تو پشت نبض ديواري

    نميدونم تو اين روزا چه احساسي به من داري

    مرسي كه به من سر زدي.در ضمن مي توني كاري رو كه خواستي انجام بدي.اگه دوست داشتي منبع رو ذكر كن.خوش باشي.

    آرزوي من اين است که دو روز طولاني

    در کنار تو باشم فارغ از پشيماني

    آرزوي من اين است يا شوي فراموشم

    يا که مثل غم هر شب گيرمت در آغوشم

    آرزوي من اين است که تو مثل يک سايه

    سرپناه من باشي لحظه ي تر گريه

    آرزوي من اين است در شبي پر از رويا

    پيش ماه و تو باشم لحظه اي لب دريا

    آرزوي من اين است زير سقف اين دنيا

    من براي تو باشم تو براي من تنها

    سلام
    آپ کردم و منتظرت هستم

    کسي ما را نمي جويد،
    کسي ما را نمي پرسد،
    کسي تنها يي ما را نمي گريد،
    دلم در حسرت يک دست، دلم در حسرت يک دوست،
    دلم در حسرت يک بي رياي مهربان مانده است، کدامين يار ما را مي برد،
    تا انتهاي باغ باراني؟
    کدامين آشنا آيا به جشن چلچراغ عشق دعوت مي کند ما را؟
    واما با توام اي آنکه بي من مثل من تنهاي تنهايي،
    تو که حتي شبي را هم به خواب من نمي آيي،
    تو که حتي روزهاي تلخ نامردي،. نگاهت،
    التيام دستهايت را دريغ از ما نمي کردي،
    من امشب از تمام خاطراتم ، با تو خواهم گفت من امشب با تمام عشق توراخواهم خواند.

    که تويي تنهاي تنهايم ....

    شاعر باش و عاشق...

    خيلي وقته كه به خوابم نمياي

    توئي كه تموم دنياي مني

    ديگه شعراي منو نميخوني

    توئي كه تنها دليل موندني

       1   2      >