بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
اشک می ریزم و *** به خیالت مهربانی می کنی اگر *** تو فقط اشک های مرا می بینی و
با دستانم
محکم تر از همیشه دهانم را می فشارم
مبادا که بالا بیاورم
فریاد فرو خورده ای را که
وسعت سرزمین وجودم را فرا گرفته است!
پس از یک عمر ندیدن ها
یا لااقل تظاهر به ندیدن ها
بازگردی و بگویی دوستم داری؟
دست های فشرده شده بر دهان
" باور کن این اشک ها از سر شوق نیست! "
نوشته شده در پنج شنبه 91/1/3ساعت
2:8 عصر توسط نازنین نظرات ( ) |
Design By : Pichak |