سفارش تبلیغ
صبا ویژن































بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است

امانوئل بورنوف

کارگر تنظیم کار در «هربلی» (ناحیه سن واواز) بود. در اوایل ژوئن 1894 متولد شد. در 29 نوامبر 1943 دستگیر گردید. در 21 آوریل 1944 تیر باران شد.

 

21 آوریل 1944

زن عزیز و کودکان عزیزم.

آخرین نامه خود را برایتان می نویسم زیرا همین الان به ما اطلاع دادند که درخواست تجدید نظرمان پذیرفته نشده است و در ساعت سه بعد از ظهر امروز تیر باران خواهیم شد. اما باید خیلی با شهامت بود. مخصوصا تو عزیزم زیرا تو دو فرزند عزیز داری که هنوز بزرگ نشده اند و آنها هنوز خیلی به تو احتیاج دارند. آنها را خوب بزرگ کن و برای این منظور لازم است که تو شهامت خود را حفظ کنی و از خودت به خوبی مراقبت کنی تا نیرومند باشی.

طبعا لازم خواهد بود که تو به کار خانه بروی و کار کنی و ناچار خواهی بود که کار منزل را رها کنی زیرا تو را خیلی خسته خواهد کرد.

کندو های عسلم را با وسایل دیگرم بفروش. این کار مقداری پول برایت فراهم خواهد کرد اما آن را از 25 تا 30 هزار فرانک کمتر نفروشی.

عزیزم باز هم برایت تکرار می کنم که خیلی با شهامت باش.

من هم با شهامت هستم. مرگ مرا نمی ترساند.

تو به فرزندانمان خواهی گفت که آنها را بسیار دوست می داشتم. ایده آل من به خاطر آنها بود و به خاطر این بود که بعد ها آنها کاملا خوشبخت باشند.

همچنین به آنها بگو که من بدون ترس و بدون کوچکترین ضعفی مانند یک کمونیست واقعی مردم.

همچنین آخرین سلام یک کمونیست را به تمام دوستانمان برسان.

زن عزیزم ، همه خانواده را به جای من خواهی بوسید. مادربزرگ ، گودین ، ژان و همه را.

و تو عزیزم ، آخرین بوسه هایم را برای تو و برای کودکان عزیزم می فرستم.

شهامت ؛ شهامت ؛ مثل من باشید. مبارزه برای شما پایان نیافته است.

هزاران بوسه گرم
آمانوئل    

عزیزم وقتی که خبر اعدام من رسما به تو رسید باید به بیمه رجوع کنی و حق بیمه عمر مرا دریافت داری و این خود برایت کمکی خواهد بود.

باز هم بوسه های گرم برای هر سه شما.

شما را دوست می دارم.

 


 

 



از کتاب «نامه های تیر باران شده ها» مترجم : محمود تفضلی


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/5ساعت 11:12 عصر توسط نازنین نظرات ( ) |

Design By : Pichak