• وبلاگ : بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
  • يادداشت : مرد اگر بودم...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + چكاوك 


    ...و حال ، شب شده بود.
    چراغ روشن بود.
    و چاي مي خوردند.

    - چرا گرفته دلت، مثل آنكه تنهايي.
    - چقدر هم تنها!
    - خيال مي كنم
    دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستي.
    - دچار يعني
    - عاشق.
    - و فكر كن كه چه تنهاست
    اگر ماهي كوچك ، دچار آبي درياي بيكران باشد.
    - چه فكر نازك غمناكي !
    - و غم تبسم پوشيده نگاه گياه است.
    و غم اشاره محوي به رد وحدت اشياست.
    - خوشا به حال گياهان كه عاشق نورند
    و دست منبسط نور روي شانه آنهاست....

    .................................................................

    زيبا بود