• وبلاگ : بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
  • يادداشت : نا تمامي ديگر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ...::| Tornado |::... 
    خيلي خوب نوشتيد ، عالي بود ، خيلي خوشم اومد از اين نوشته
    خيلي خوب ميشه اگه اين شعر رو ادامه بديد تا طولاني تر بشه !
    معني خيلي خوبي داره
    اميدوارم که شعر بيشتر بشه .
    خوب شد که قالب وبلاگ رو تغيير دادين
    آرزوي شادي و موفقيت
    خوشحال شدم اين پست رو خوندم .

    زيبا بود _ اما چرا ناتمام ؟ غزل خوبي ميتونست بشه اگه ادامه داشت

    يک شاعر فراري غمگين و دلشکسته

    از شهر ما سفر کرد آهسته ي آهسته

    دنبال بخت خود بود يک بخت رنگ رويا

     يک فرصت طلايي يک موعد خجسته

    در جستجوي يک راه رو کرد سوي دريا

    پارو به آب مي داد با زورقي شکسته

    رقاص واژه ها را لختي به رقص وا داشت

    آهنگ تند دريا با موج دسته دسته ....


    سلام  شعرت زيبا بود و وزنش منو ناخودآگاه  به ياد اين غزل قديميم انداخت. چند بيتي توي ذهنم بود که برات نوشتم بقيه شو يادم نمياد بايد دفترم و نگاه کنم ! پيريه ديگه