بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
حالم؟ ... خوش نیست! حالم؟! ... نه! اصلا خوش نیست!!!
وقتی که یادت می رود از تاکسی پیاده شوی
وقتی که یادت نرفته اما حتی توانایی آن را نداری که به راننده بگویی بایستد
وقتی که تنها با شنیدن صدای بوق ممتد یک ماشین می فهمی درست وسط خیابان راه می روی
وقتی که تمام شب را ؛ نه از ترس و نه از سرما ، بر خود می لرزی
وقتی که ....
وقتی که ....
خوب معلوم است که یک جای کار می لنگد!
نوشته شده در یکشنبه 91/2/24ساعت
10:47 عصر توسط نازنین نظرات ( ) |
Design By : Pichak |